اجاره ویلاهای شیک و عالی در گیلان
در سال 1902، روستائیان، نیروی پلیس روستایی کراک رئیس جمهور پورفیریو دیاز، پانچو را به دلیل دزدی قاطرها و حمله دستگیر کردند. به دلیل ارتباط او با پابلو والنسولای قدرتمند، که گفته میشود دریافت کننده کالاهای دزدیده شده توسط ویلا/آرانگو بوده است، او از حکم اعدام در برخی موارد برای راهزنان دستگیر شده در امان ماند. پانچو ویلا به زور وارد ارتش فدرال شد، رویه ای که اغلب در رژیم دیاز برای مقابله با اغتشاشگران اتخاذ می شد. چند ماه بعد، او ترک کرد و به ایالت همسایه چیهواهوا گریخت.[17]:?58? او سعی کرد به عنوان قصاب در هیدالگو دل پارو کار کند، اما توسط انحصار Terrazas-Creel مجبور به ترک تجارت شد.[18] در سال 1903، پس از کشتن یک افسر ارتش و دزدیدن اسب او، [15] او دیگر به نام آرانگو نبود، بلکه به نام فرانسیسکو «پانچو» ویلا [15] به نام پدربزرگ پدریاش، ژسوس ویلا، شناخته میشد. این نام را از راهزنی از کوآهویلا گرفته است.[19] او نزد دوستانش به نام لا کوکاراچا یا ("سوسک") شناخته می شد.[15]
اجاره ویلاهای با صفای خزر آباد ساری
گفته میشود که تا سال 1910، ویلا قسمتهای دزدی را با تعقیبهای قانونیتر جایگزین میکرد. دیدگاه ویلا در مورد راهزنی پس از ملاقات با آبراهام گونزالس، [14] نماینده محلی برای نامزد ریاست جمهوری، فرانسیسکو مادرو، [14] یک ثروتمند ثروتمند تبدیل به سیاستمدار از ایالت شمالی کوآهویلا، که با ادامه حکومت دیاز مخالف بود و ویلا را متقاعد کرد که با راهزنی او می توانست برای مردم بجنگد و به صاحبان هاسیندا صدمه بزند.
در آغاز انقلاب مکزیک، برای ویلا و مردانی مانند او که به عنوان راهزن عمل میکردند، آشفتگی افقهای گستردهتری را فراهم کرد، «تغییر عنوان، نه شغل» در یک ارزیابی.[21] ویلا به شورش مسلحانه ای که فرانسیسکو مادرو در سال 1910 برای برکناری رئیس جمهور فعلی پورفیریو دیاز در طرح سان لوئیس پوتوسی دعوت کرد، پیوست. در چیهواهوا، آبراهام گونزالس، رهبر مخالفان انتخابات مجدد، برای پیوستن به جنبش به ویلا رسید. ویلا یک حوض بزرگ، سپس قطاری از سربازان ارتش فدرال و شهر سن آندرس را تصرف کرد. او در ادامه ارتش فدرال را در نایکا، کامارگو و پیلار د کونچوس شکست داد، اما در Tecolote شکست خورد.[22] ویلا شخصاً با مادرو در مارس 1911 ملاقات کرد، زیرا مبارزه برای بیرون راندن دیاز ادامه داشت.[23] اگرچه مادرو جنبش گستردهای علیه دیاز ایجاد کرده بود، اما برای آنارکو سندیکالیستهای حزب لیبرال مکزیک که رهبری او را به چالش میکشیدند، به اندازه کافی رادیکال نبود. مادرو به ویلا دستور داد تا با این تهدید مقابله کند، که او انجام داد و آنها را خلع سلاح و دستگیر کرد. مادرو به ویلا با ارتقاء درجه سرهنگ در نیروهای انقلابی پاداش داد.[22]
ژنرال پاسکال اوروزکو و سرهنگهای اسکار برانیف، پانچو ویلا و پپینو گاریبالدی، در 10 مه 1911، پس از تصرف شهر خوارز، در جریان انقلاب مکزیک، عکس گرفتند.
بیشتر نبردها در شمال مکزیک، نزدیک مرز با ایالات متحده بود. مادرو از ترس مداخله ایالات متحده به افسران خود دستور داد تا محاصره شهر مرزی استراتژیک سیوداد خوارز را لغو کنند. ویلا و پاسکوال اوروزکو به جای آن حمله کردند و شهر را پس از دو روز نبرد تصرف کردند و بدین ترتیب اولین نبرد سیوداد خوارز در سال 1911 پیروز شدند.[22]
دیاز در 25 مه 1911 که در بسیاری از جاها با یک سری شکست مواجه شد، استعفا داد و پس از آن به تبعید رفت. با این حال، مادرو معاهده سیوداد خوارز را با رژیم دیاز امضا کرد که بر اساس آن همان ساختار قدرت، از جمله ارتش فدرال که اخیراً شکست خورده بود، حفظ شد.
نیروهای شورشی، از جمله ویلا، از خدمت خارج شدند، و مادرو از نیروهای عملیاتی خواست تا به زندگی غیرنظامی بازگردند. اوروزکو و ویلا خواستار آن شدند که زمین های هوسندایی که در جریان خشونت هایی که مادرو را به قدرت رساندند تصاحب شده بود بین سربازان انقلابی توزیع شود. مادرو نپذیرفت و گفت که دولت این املاک را از صاحبان آنها میخرد و سپس در آینده آنها را بین انقلابیون تقسیم میکند.[26] طبق داستانی که ویلا بازگو کرده است، او پس از پیروزی در سال 1911 در یک ضیافت در سیوداد خوارز به مادرو گفت: "شما، آقا [مادرو]، انقلاب را نابود کردید... ساده است: این دسته از شیک پوش ها احمق کرده اند. شما، و این در نهایت به قیمت گردن ما از جمله گردن شما تمام خواهد شد."